عشق دردیست که او را دوا نیست و کار عشق هرگز به مدعا نیست
شاهزاده عشق
کسی که مثل یه کوهه
اما قلبش جنس دریاس
اونی که یه جون پناهه
مرد عشقه مرد رویاس
مثه شاهزاده قصه
پاک و مغرور و نجیبه
پشت هر کلام ساده اش
پر حرفای عمیقه
بوی سبزه زار و بارون
بوی آشنای دستاش
پر گیرایی و شوره
شهر جادوییه چشماش
تو همونی مرد رویا
تویی عشقم تویی جونم
تویی شاهزاده قصه
مرد من باش مهربونم
با من از من آشناتر
با من از یه سرزمینه
گرمیه آغوش پاکش
تکیه گاهی آهنینه
تکیه گاهی آهنینه.....
دوستت دارم
نیازمند چیزی بودم که باورش کنم
نگاهت بر من افتاد و باور کردم
خواهان کسی بودم تا باورش کنم
خود و رویاهایت را با من تقسیم کردی
و باورت کردم..
اما
آنچه که به راستی نیازمندش بودم
باور کردن خود بود.
مرا به دنیای درونت بردی
و با اکسیر عشق یاریم کردی
و به برکت توست
که زنده ام لمس می کنم و باور دارم
کسی چیزی یا خود را........
آری تنها به خاطر وجود توست....
کل بازدید :23612

