عشق دردیست که او را دوا نیست و کار عشق هرگز به مدعا نیست
شاهزاده عشق
کسی که مثل یه کوهه
اما قلبش جنس دریاس
اونی که یه جون پناهه
مرد عشقه مرد رویاس
مثه شاهزاده قصه
پاک و مغرور و نجیبه
پشت هر کلام ساده اش
پر حرفای عمیقه
بوی سبزه زار و بارون
بوی آشنای دستاش
پر گیرایی و شوره
شهر جادوییه چشماش
تو همونی مرد رویا
تویی عشقم تویی جونم
تویی شاهزاده قصه
مرد من باش مهربونم
با من از من آشناتر
با من از یه سرزمینه
گرمیه آغوش پاکش
تکیه گاهی آهنینه
تکیه گاهی آهنینه.....
دوستت دارم
نیازمند چیزی بودم که باورش کنم
نگاهت بر من افتاد و باور کردم
خواهان کسی بودم تا باورش کنم
خود و رویاهایت را با من تقسیم کردی
و باورت کردم..
اما
آنچه که به راستی نیازمندش بودم
باور کردن خود بود.
مرا به دنیای درونت بردی
و با اکسیر عشق یاریم کردی
و به برکت توست
که زنده ام لمس می کنم و باور دارم
کسی چیزی یا خود را........
آری تنها به خاطر وجود توست....
(زیباترین هدیه خدا)
دوستت دارم
نه چون چیزی شخصی و برای خود
بلکه چون چیزی جهانی
چیزی که سزاوار عشقی است که یافته ام.....
آنگاه که تو در کنارم نیستی.....
شب یا روز
کدامیک بهتر است؟
چه بگویم
اما می دانم که
هر دو بی ارزشند
آنگاه که تو در کنارم نیستی......
دوستت دارم......
از صدلی سخن عشق ندیدم خوشتر
بگذار آن باشم که با تو در کوهسار گام برمی دارد
بگذار آن باشم که با تو در گلزار گل می چیند
بگذار کسی باشم که احساس درون با او می گویی
بگذار کسی باشم که بی دغدغه با او سخن میگویی
بگذار کسی باشم که در غم سوی او می آیی
بگذار کسی باشم که در شادی با او می خندی
بگذار کسی باشم که به او عشق می ورزی......
نوای عشق
از میان تمامی نواهای زمینی
نوایی که به دورترین نقطه در آسمان راه می یابد
موسیقی موزون قلب عاشق است.
عشق رود زندگی در جهان است.
میندیش که با دیدن جویباری کوچک
یا با رسیدن به نخستین چشمه حقیر
عشق را شناخته ای.
تا آن زمان که از میان دره های خارایین نگذری
و جویبار را گم نکنی
و مرغزارها پشت سر نگذاری
و جویبار را بینی که هر آینه گسترده و ژرف تر میگردد
تا آنجا که کشتی ها بر پهنه آن پیش میرانند
تا به فراسوی مرغزار پا ننهاده ای و به اقیانوس بی انتها نرسیده ای...
تا تمامی گنجشکها را به اعماق این اقیانوس نسپرده ای
در نخواهی یافت که عشق چیست.....
کل بازدید :23581

